English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (3158 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i teach him persian U من به او فارسی درس میدهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i warrant U قول میدهم
i will go U قول میدهم
i'll warrant U اطمینان میدهم
i promise to come U قول میدهم بیایم
To put in an appearance . U نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
i would sooner die than lie U مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
i take you at your world U قول شما را سند قرار میدهم
I've been doing it for nine years. U من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
i do it at odd moments U هر وقت فرصت پیدا کنم ان کار را انجام میدهم
Persian U فارسی
mitering cut U برش فارسی
miter weld U جوشکاری فارسی
mitre joint U اتصال فارسی
bevel gauge U گونیای فارسی
asymmetric knot [farsi] U گره فارسی
the persian language U زبان فارسی
splay U پخدار فارسی
Persian knot U گره فارسی
In Persian script . U بخط فارسی
senneh knot U گره فارسی
miter joint U برش فارسی
miter angle U زاویه فارسی
miters U فارسی بریدن
mitre U فارسی بریدن
mitres U فارسی بریدن
splayed U پخدار فارسی
splaying U پخدار فارسی
splays U پخدار فارسی
bevel guage U گونیای فارسی
corner joint U اتصال فارسی
what happened befor U معنیش به فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
i feel wather you and I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی
miter U فارسی بریدن
miter U اتصال فارسی
miter and bevel saw U اره فارسی بر
miter box saw U اره فارسی بر
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
stavesacre U زبان در قفای فارسی
i feel wather and you I'm sorry about what happened before U معنیش به فارسی چی میشه
he is a scholar in persian U در زبان فارسی فاضل
eeglish persian dictionary U فرهنگ انگلیسی به فارسی
t mitre the square U گونیا را فارسی کردن
My mother togue is Persian. U زبان مادری من فارسی است
to study persian U زبان فارسی تحصیل کردن
kiosks U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk U مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Frisbee U نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
pcv U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
kappa U حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1in order to improve
2off-season
2off-season
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com